این ایمیلمه

سلام دوستان این ایمیل منه اگه داستانی،خاطره ی تلخ یا شیرینی،نامه هایی که به دوستاتون زدین و... که فکر می کنین ارزش اینو داره که بقیه هم بخونن و خوشحال بشن یا عبرت بگیرن برام ایمیل کنین تا بزارم توی وبلاگ.

دوستان این وبلاگ اگر تا الان در مورد کلاسمون بوده دیگه از تاریخ۱۶/۳/۹۰ یه وبلاگ شخصی میشه ولی اسمش همچنان مردان واقعی می باشد.

>www.memol.friend@gmail.com    

 

 

..::عشق واقعی::..

 

این مطلبو از بلاگ دوستم کپی کردم.مرسی ازMM

همسرم با صدای بلندی کفت : تا کی میخوای سرتو توی اون روزنامه فروکنی؟ میشه بیای و به
دختر جونت بگی غذاشو بخوره؟

روزنامه را به کناری انداختم و بسوی آنها رفتم.

تنها دخترم آوا بنظر وحشت زده می آمد. اشک در چشمهایش پر شده بود.

ظرفی پر از شیر برنج در مقابلش قرار داشت.

آوا دختری زیبا و برای سن خود بسیار باهوش بود.

گلویم رو صاف کردم و ظرف را برداشتم و گفتم، چرا چند تا قاشق گنده نمی خوری؟

فقط بخاطر بابا عزیزم. آوا کمی نرمش نشان داد و با پشت دست اشکهایش را پاک کرد و گفت:

باشه بابا، می خورم، نه فقط چند قاشق، همه شو می خوردم. ولی شما باید.... آوا مکث کرد.

بابا، اگر من تمام این شیر برنج رو بخورم، هرچی خواستم بهم میدی؟

دست کوچک دخترم رو که بطرف من دراز شده بود گرفتم و گفتم، قول میدم. بعد باهاش دست دادم و تعهد کردم.

ناگهان مضطرب شدم. گفتم، آوا، عزیزم، نباید برای خریدن کامپیوتر یا یک چیز گران قیمت اصرار کنی.
بابا از اینجور پولها نداره. باشه؟

نه بابا. من هیچ چیز گران قیمتی نمی خوام.

و با حالتی دردناک تمام شیربرنج رو فرو داد.

در سکوت از دست همسرم و مادرم که بچه رو وادار به خوردن چیزی که دوست نداشت کرده بودن
عصبانی بودم.

وقتی غذا تمام شد آوا نزد من آمد. انتظار در چشمانش موج میزد.

همه ما به او توجه کرده بودیم. آوا گفت، من می خوام سرمو تیغ بندازم. همین یکشنبه.

تقاضای او همین بود.

همسرم جیغ زد و گفت: وحشتناکه. یک دختر بچه سرشو تیغ بندازه؟ غیرممکنه. نه در خانواده ما. و مادرم با صدای گوشخراشش گفت، فرهنگ ما با این برنامه های تلویزیونی داره کاملا نابود میشه.


گفتم، آوا، عزیزم، چرا یک چیز دیگه نمی خوای؟ ما از دیدن سر تیغ خورده تو غمگین می شیم.
خواهش می کنم، عزیزم، چرا سعی نمی کنی احساس ما رو بفهمی؟

سعی کردم از او خواهش کنم. آوا گفت، بابا، دیدی که خوردن اون شیربرنج چقدر برای من سخت بود؟

آوا اشک می ریخت. و شما بمن قول دادی تا هرچی می خوام بهم بدی. حالا می خوای بزنی زیر قولت؟

حالا نوبت من بود تا خودم رو نشون بدم. گفتم: مرده و قولش.

مادر و همسرم با هم فریاد زدن که، مگر دیوانه شدی؟

آوا، آرزوی تو برآورده میشه.

آوا با سر تراشیده شده صورتی گرد و چشمهای درشت زیبائی پیدا کرده بود .

صبح روز دوشنبه آوا رو به مدرسه بردم. دیدن دختر من با موی تراشیده در میون بقیه شاگردها تماشائی بود. آوا بسوی من برگشت و برایم دست تکان داد. من هم دستی تکان دادم و لبخند زدم.

در همین لحظه پسری از یک اتومبیل بیرون آمد و با صدای بلند آوا را صدا کرد و گفت، آوا، صبر کن تا من بیام.

چیزی که باعث حیرت من شد دیدن سر بدون موی آن پسر بود. با خودم فکر کردم، پس موضوع اینه.

خانمی که از آن اتومبیل بیرون آمده بود بدون آنکه خودش رو معرفی کنه گفت، دختر شما، آوا، واقعا
فوق العاده ست. و در ادامه گفت، پسری که داره با دختر شما میره پسر منه.


اون سرطان خون داره. زن مکث کرد تا صدای هق هق خودش رو خفه کنه. در تمام ماه گذشته هریش نتونست به مدرسه بیاد. بر اثر عوارض جانبی شیمی درمانی تمام موهاشو از دست داده.


نمی خواست به مدرسه برگرده. آخه می ترسید هم کلاسی هاش بدون اینکه قصدی داشته باشن
مسخره ش کنن .

آوا هفته پیش اون رو دید و بهش قول داد که ترتیب مسئله اذیت کردن بچه ها رو بده. اما، حتی فکرشو هم
نمی کردم که اون موهای زیباشو فدای پسر من کنه .

آقا، شما و همسرتون از بنده های محبوب خداوند هستین که دختری با چنین روح بزرگی دارین.

سر جام خشک شده بودم. و... شروع کردم به گریستن. فرشته کوچولوی من، تو بمن درس دادی که فهمیدم عشق واقعی یعنی چی؟

خوشبخت ترین مردم در روی این کره خاکی کسانی نیستن که آنجور که می خوان زندگی می کنن. آنها کسانی هستن که خواسته های خودشون رو بخاطر کسانی که دوستشون دارن تغییر میدن.

40 عملی که مونثات نمی توانند انجام دهند

چهل عملی که دختر ها نمی توانند انجام بدهند
 
۱- چیزی در مورد ماشین فهمیدن ، البته به جز رنگش …

۲- درک مضمون اصلی یک فیلم هنری

۳- ۲۴ ساعت رو بدون فرستادن sms زندگی کردن …
 
۴- بلند کردن چیزی

۵- پرتاب کردن

۶- پارک کردن

۷- خواندن نقشه

۸- دزدی کردن از بانک

۹- آرام و ساکت جایی نشستن

۱۰- بیلیارد بازی کردن

۱۱- پول شام رو حساب کردن

۱۲- مشاجره کردن بدون داد کشیدن

۱۳- مواخذه شدن بدون گریه کردن

۱۴- رد شدن از جلوی مغازه کفش فروشی

۱۵- نظر ندادن در مورد لباس یک غریبه

۱۶- کمتر از بیست دقیقه داخل یک دستشویی بودن

۱۷- دنده ماشین را با انگشت عوض کردن

۱۸- راه انداختن درست یک ویدئو

۱۹- تماشای یک فیلم جنگی

۲۰- انتخاب سریع یک فیلم

۲۱- ایستاده جیش کردن

۲۲- ندیدن فیلم هندی

۲۳- غیبت نکردن

۲۴- فحش ناموسی دادن

۲۵- نرقصیدن موقع شنیدن یک آهنگ شاد

۲۶- آرایش نکردن

۲۷- لاک نزدن

۲۸- صحبت نکردن وقتی که باید ساکت باشن

۲۹- سیگار برگ و یا چپق کشیدن

۳۰- درک کردن شوهر وقتی اعصابش خورده

۳۱- گریه کردن بدون آبریزش بینی

۳۲- غذا پختن بدون تماشای تلویزیون

۳۳- تماشای اخبار و خوندن روزنامه

۳۴- نق نزدن

۳۵- لگد زدن

۳۶- از سن بیست و پنج سالگی رد شدن

۳۷- اخ تف کردن

۳۹- خواستگاری رفتن

۴۰- از همه مهمتر موارد بالا رو قبول کردن

آخه چقدر دیگه تغییر؟؟

کتاب های درسی قبل و بعد از انقلاب

حتما برین تو ادامه مطلب.......

 

ادامه نوشته

نمی دونم

درود

نمیدونم چی براتون بزارم!!

ولی قول میدم پست بعدیم چیز جلبی باشه!!

شما هم که سر نمیزنین!!

.....عید مبارک.....

درود به همه ی ایرونیا

دیگه واقا عیده !!

خیلی خیلی خوشحالم امید وارم سال خوبی باشه!!

منو دعا کنید !!

به یاده همتون هستم!!

با اجازه!!!

     ...سال نو مبارک...

پیش پیش عیدتون مبارک...

درود

دیگه داره عید نزدیک میشه...4روز بیشتر نمونده...

همه لباسارو خریدن و حتما خوشگل موشگلاشم خریدین!!

اره دیگه!!چه حرفیه!!

شب عیدی بیایم به فکر همه باشیم به فکر اون بچه ی سرطانی به فکر اون کارگر بیچاره به فکر اوم پیری که تو اسایشگاه نشسته از صبح تا شب منتظره...اما هیشکی نمیاد ببینش !!

به فکر منم باشین

حالا این تبریک قبل از عیده اگه کسی لحظه سال تحویل بیاد تو بلاگم تبریکه اصلیو میبینه وگرنه بعدا هم می تونه ببینه!!

مرسی...تا سال1391 بای بای!!!!

منو یادتون رفت...

درود

دوستان منو یادتون رفته دیگه سر نمی زنین!!

اینه رسم رفاقت...ببخشید که من تو این چند روز اپ نبودم بدبختیم دارم

بای بای

با چند روز تاخیر تبریک می گم !!

با درود

golden globe که داشتم نگا می کردم  وقتی اون زنه گفت sepration from iran اصلا داشتم باااااااال در میووردم...

واقا دم اصغر فرهادی گرم واقا باعث افتخار ایرانیا شد...همه اومدن از پدر مادرشونو خانوادشون تشکر کردن اما این از مردمش تشکر کرد.

چند تا از پر بیننده ترین عکس ها تو چند سال گذشته...

فان روز.کام پایگاه سرگرمی و تفریحی

کوسه یک چشم

 


 

ادامه نوشته